15 ساله بود که با ذوق و قریحه شاعری که از کودکی در او بروز یافته بود، به سرودن شعری علیه ت انگلیس و اولیای مدرسه پرداخت و اخراج شد. تحصیلات رسمی فرخی یزدی تا پایان عمر نیز از همین اندازه فراتر نرفت. با اخراج از مدرسه، برای امرار معاش، در کارگاههای پارچه بافی یزد به کارگری مشغول شد. شاعر نوجوان در سالهای کارگری با دیوان شاعرانی چون سعدی، مسعود سعد سلمان و. انس و الفت برقرارکرد.
در زندان یزد
با آغاز مشروطیت، فرخی نیز به مشروطهخواهان پیوست و با تشکیل حزب دموکرات، به عضویت دموکراتهای یزد درآمد. در نوروز 1288 برای نخستین بار طعم زندان را چشید. بازداشت و حبس کوتاه مدت، شهرتی جاودانه برای فرخی یزدی ایجاد کرد.
رسم بر این بود که به مناسبت عید نوروز، شاعران قطعهای شعر در مدح حکومت ساخته و در دارالحکومه قرائت میکردند. فرخی اگرچه شاعری جوان بود، اما در این زمان، اشعاراو آن اندازه شهرت داشت که دارالحکومه یزد نیز، توقع سرودن سلام نوروزی از سوی او را داشته باشد. فرخی، اما در قطعهای تند به انتقاد از استبداد پرداخت:
خود، تو میدانی، نیم از شاعران چاپلوس
کز برای سیم بنمایم کسی را پای بوس
یا رسانم چرخ ریسی را به چرخ آبنوس
من نمیگویم تویی درگاه هیجا همچو طوس
لیک گویم، گر به قانون، مجری قانون شوی
بهمن و کیخسرو و جمشید و افریدون شوی
خواندن این شعر، خشم ضیغمالدوله قشقایی» حاکم یزد را برانگیخت. فرخی یزدی را دستگیر کردند و با شکنجه فراوان به زندان انداختند. شهرت یافت که به دستور ضیغمالدوله، لبهای فرخی را با نخ و سوزن دوختهاند. این خبر، دموکراتهای یزد را برآشفت. دموکراتها در تلگرافخانه تحصن و شکایت خود را به مجلس مخابره کردند. اما وزارت داخله در جواب تحقیق مجلس از این موضوع پاسخ داد: از حکومت یزد تحقیق شد، به قید قسم جواب داد که تنها شخصی را بواسطه قدح مشروطیت و مدح استبداد چوب زده ام!!»
مهاجرت به تهران
با عزل ضیغم الدوله از حکومت یزد، فرخی از زندان رهایی یافت و در اوایل 1289 به تهران مهاجرت کرد. فرخی در تهران به نشر مقالات و اشعار خود در جراید پرداخت. در همان سال با انتشار مقالات تندی در نقد قرارداد 1919 به دولت حسن وثوقالدوله» تاخت تا چند ماه پایانی اولین سال حضور در تهران را نیز در زندان به سر آورد.
کمتر از یکسال بعد و با وقوع کودتای سوم اسفند 1299 فرخی یزدی نیز در خیل بازداشتشدگان دولت کودتا قرار گرفت و تا پایان دولت صد روزه سید ضیاءالدین طباطبایی» زندانی بود.
انتشار رومه طوفان
فرخی یزدی، پس از رهایی از زندان، به فکر انتشار رومهای مستقل برای نشر افکار و انتقادات خود افتاد. در این راه، دوست و همشهری حقوقدان او، علی اکبر زاده» به یاری فرخی شتافت. به این ترتیب یکی از مشهورترین و اثرگذارترین جراید ایران که نام طوفان» را بر پیشانی خود داشت، منتشر شد.
رومه طوفان، به صاحب امتیازی فرخی یزدی و مدیریت و سردبیری زاده، در دوم شهریور 1300 انتشار خود را آغاز کرد. طوفان، سه روز در هفته منتشر میشد. کلیشهای سرخ رنگ داشت که حکایت از انقلابی بودن و حمایت آن از توده رنجبر میکرد و در آن انتقادات تندی تقریباً علیه تمام کابینهها و رجال حکومتی مطرح میشد. بنابراین عجیب نبود که رومه طوفان در سالهای کوتاه انتشارخود، بیش از 15 بار توقیف شود.
فرخی یزدی که سر پرشوری داشت، هر بار با توقیف طوفان، با در دست داشتن امتیاز چند جریده دیگر، طوفان را تحت نام تازهای منتشر میساخت. رومههای پیکار»، قیام»، طلیعه آینه» و ستاره شرق» رومههایی بودند که هر نوبت با توقیف طوفان، به جای آن منتشر میشدند. بهعنوان نمونه، وقتی رومه طوفان برای اولین بار پس از 22 شماره توقیف شد، فرخی رومه ستاره شرق را با درج سرمقالهای که این رباعی در آن خودنمایی میکرد منتشر ساخت:
شد خرمن ما دستخوش برق، ببین
طوفان به خلاف رسم شد غرق، ببین
خواهی اگر آن نکات طوفانی را
در آتیه از ستاره شرق ببین
طوفان در حیات کوتاه مدت خود، تنها رومهای بود که طعم توقیف را در تمام دولتها چشید. طوفان و جراید زنجیرهای آن تا اواخر سال 1302 منتشر میشدند. با شروع دوران ریاستالوزرایی رضاخان» بتدریج مجال انتشار این رومه نیز از میان رفت. چند سال بعد فرخی یزدی در اردیبهشت 1307 کوشید تا انتشار طوفان را از سر گیرد. رومه طوفان برای چند ماهی در این سال تجدید حیات یافت اما اتفاقاتی که منجر به فرار فرخی یزدی از ایران برای حفظ جان خود شد، برای همیشه به حیات رومه طوفان خاتمه داد.
طوفان هفتگی
فرخی یزدی، که خود شاعری پرمایه و اندیشمندی دردمند بود، در سال 1306 با همکاری سیدفخرالدین شادمان» دست به انتشار هفتهنامهای ادبی اجتماعی بهنام طوفان هفتگی» زد. زمینه طوفان هفتگی، درج مقالات اجتماعی، فرهنگی و ادبی بود. طوفان هفتگی تا بهمن 1307 منتشر میشد. در طوفان هفتگی که از وزینترین جراید تاریخ معاصر ایران به شمارمیرفت، شخصیتهای برجستهای همچون محمد تقی بهار» (ملکالشعرا)، سیداحمد کسروی»، علی جواهرکلام»، محمدصادق ادیب الممالک فراهانی»،عبدالحسین هژیر» و. قلم میزدند.
وکالت نافرجام و مهاجرت
محمد فرخی یزدی در مجلس هفتم شورای ملی به نمایندگی شهر یزد برگزیده شد. مخالفتهای پیاپی و انتقادات آشکار فرخی در مجلس، او را در معرض تهدید و مخاطره قرار داد. فرخی که برجان خود بیمناک بود، در سال 1308 مجبور به فرار مخفیانه از ایران شد. او مدتی را در مسکو گذراند و سرانجام در برلین اقامت گزید. در برلین، رومهنهضت» را منتشر کرد. رومهای که با فشار دولت ایران، توقیف شد.
در سال 1311 عبدالحسین تیمورتاش» که در سفری اروپایی بود، در برلین از فرخی خواست که به ایران بازگردد. فرخی به اطمینان قول تیمورتاش، قدم در راه بازگشت به ایران گذاشت؛ راهی که برای او بیبازگشت از آب درآمد.
بازگشت به ایران و پایان کار
زمانی کوتاه پس از بازگشت فرخی یزدی به ایران، عبدالحسین تیمورتاش، مغز متفکر نظام رضا شاهی سقوط کرد. سقوط تیمورتاش، راه را برای تسویه حساب با فرخی نیز گشود. مدتی بعد، پروندهای با عنوان اسائه ادب به مقام سلطنت برای فرخی تهیه شد و او برای آخرین بار راهی زندان گردید.
عاقبت فرخی یزدی، شاعر آزاده ایرانی، در 25مهر 13 در زندان قصر به قتل رسید. در حالی که گزارش زندان، مرگ شاعر را مالاریا اعلام میکرد!
منابع:
1-تاریخ جراید و مجلات ایران، محمد صدر هاشمی
2-شرح احوال فرخی یزدی (مندرج در مقدمه دیوان فرخی یزدی)، حسین مکی
3-فرخی یزدی، سخنوری سخندان و ستم ستیز، حسین مسرت، ماهنامه یزدا، شماره 9، شهریور 1386، ویژه نامه فرخی یزدی
فرخی ,یزدی ,طوفان ,منتشر ,رومه ,سال ,فرخی یزدی ,رومه طوفان ,بود، در ,در زندان ,و در
درباره این سایت